نگاه، نگاه زمزمه آلود، از جنس سلام، از پشت پرده ای از اشک ، به گنبدی طلایی، حریم حرم، ناباوری حضور، اذن دخول، سنگ فرش حیاط، درب صحن انقلاب، سقاخانه، نماز جماعت زیر سقف آسمان، روبروی پنجره فولاد، خدام حضرت، ضریح طلایی، التماس ضمانت از ضامن آهو، کنج دیوار رواق، دو رکعت عشق، زمزمه، سکوت، نیاز، اشک، حافظ، آل یاسین، نقاره خانه، طواف دور تا دور حرم، در حیاط ها، زمزمه کنان، گریه کنان، لذت حضور، حس یک نوازش سبز و استشمام بوی گل یاس شیرینی مهمانی، دست مهربان مهمان نواز، غم سنگین لحظات وداع ،گام ها به سوی درب خروج، و نگاه هم چنان به گنبد، دست بر سینه، چشم بر دعوتی دوباره، سر فرود آورده به سنگینی درک حرمت حرم، بغضی در گلو، صداهایی نامفهوم، زبانی قاصر، دلی تنگ، کلماتی مبهم، چشم اما هنوز مانده بر گنبد، شروع بازگشت، باز هم از پشت پرده ای از اشک امید به دعوتی نامعلوم، دلی جا مانده کنج رواق و ..... وای خدای من کجا آمده بودم